<<مجلس ظهر عاشورا، از قدیمی ترین تعزیه ها، و محور اساس همه این تعزیه هاست. در تعزیه خوانی های نخستین در اواخر صفویان این تعزیه با عنوان تعزیه هفتاد و دو تن اجرا می شده است. به تدریج شهادت هر یک از شهیدان به صورت تعزیه مستقلی درآمد. تعزیه شهادت امام حسین(ع) به خصوص نسخه هایی که از دوره ناصرالدین شاه به بعد ساخته شده به لحاظ ساختمان از بهترین تعزیه هاست.>>دکتر شهیدی مجلس ظهر عاشورا را ، به صورت ترکیبی از واقعیت های تاریخی، مذهبی، اساطیر بر می شمارد و تعدادی از مجالس تعزیه ظهر عاشورا را نام می برد.مانند تعزیه ( موسی و درویش بیابانی)، ( نامه فرستادن فاطمه صغرا) ، ( سلطان قیس)، ( درویش کابلی) و . >> کتاب بنفشه های سوگوار به تعزیه های فوق می پردازد.کتاب حاضر در صدد است تا خود را به خواننده به عنوان اثر پژوهشی به خوانندگان معرفی نماید، اما کتاب فوق فاقد مقدمه است. نویسنده در ابتدای کتاب تنها به بیان این نکته بسنده می کند:<< نسخه اصلی و پایه: نسخه میر عزای کاشانی ، نسخ انطباقی: خور بیابانک ( مرتضی هزندی) نسخه ( رجایی زفره ای) نسخه میر انجم ( اراک) نسخه قزوین- همچنین در این تطبیق و تطابق اجرای مجلس تعزیه ظهر عاشورا در تکیه روستای قودجان خوانسار نیز مورد امعان نظر قرار گرفته است.>>ضرورت این تحقیق چیست؟هدف تحقیق چیست؟دستاورد تحقیق چیست؟چرا نسخة میر عزای کاشانی به عنوان نسخة اصلی و پایه در نظر گرفته شده است؟و سایر نسخ به عنوان نسخ انطباقی؟ علت این انتخاب چیست؟که متاسفانه محقق در برابر این پرسش ها در کتاب خود سکوت می کند. بنابراین خواننده ناگهان خود را در اوراق کتاب سرگردان می یابد. که این نکته جزء کاستی های کتاب به شمار می آید.اما برخی از مکاشفه های نویسنده، که در غالب یادداشت پیرامون ویژگی های نمایشی مجالس در کنار تعزیه نامه مکتوب شده است بیانگر ذهن پویا و جستجو گر او دارد.این نکته ای است قابل تأمل، اما اگر هدف بیان ویژگی های نمایشی نسخ تعزیه است. دیگر عبارات نسخه اصلی و پایه و نسخ انطباقی چیست؟ زیرا نویسنده بر اساس ویژگی های نمایشی هر لحظه یکی از نسخ را بر دیگری ترجیح می دهد. به این مثال ها توجه فرمایید:

۱) نسخه میرعزا:

<< شروعی خوب و دراماتیک را، در سرزمینی دیگر آغاز و کم کم آن را به واقعه کربلا مرتبط می سازد که در دو نسخه میر انجم (منظور همان نسخی است که در مجلس روزعاشورادرروستای خودمان اندرپا خوانده شده وبه نمایش گذاشته میشود) و هم در دو نسخه دیگر که ذکر آن رفت سلطان قیس نه در ابتدا بلکه در اواسط در مجلس حضور می یابند تقریباً بدون مقدمه است.>>

۲) نسخه میر انجم:

این بخش از نسخه میر انجم که از دو نسخه دیگر زیباتر است. سلطان قیس، بر اثر دلتنگی و ملال قصد شکار می کند ولی صحرا و لاله زار را پژمرده می یابد.

سلطان قیس :

چاره ای بنما تو بر قلب فکارم ای وزیر
بی سبب در غصه و در اضطرابم ای وزیر
مرغ روحم در بدن هم چون کبوتر می تپد
هر زمان در غصه و در اضطرابم ای وزیر

( دقیقا رونوشت نسخ مجلس روز عاشورا درروستای اندرپا )

چنین دلتنگی، تقارنی با اوضاع غم انگیز کربلا دارد که اشقیاء آب را بر خاندان اهل بیت بسته اند و آن سوی مرزها وجدانی پاک و آزاده سلطان قیس اظهار دلتنگی می کند و زمین و صحرا غمبار است، نوع گفت وگوها عمدتاً فضایی غمبار و اتمسفری ملال انگیز را القا می کند.

۳) در نسخه خور، مرتضی هرندی:

در نسخة خور، مرتضی هرندی>> شروع به این شکل است . فاطمه صغرا دختر کوچک امام حسین(ع) ایستاده، نامه و بسته ای با چند شاخه گل به دست دارد و منتظر قاصدی است که آن را برای پدر بفرستد که بسیار تراژیک و نمایشی است.

۴) در نسخه رجایی زفره ای:

پردازش جزئی مسائل و بیان ویژگی های فردی و جسمانی برادران توسط خواهر برای توضیح و معرفی شرکت کنندگان صحرای کربلا که به زودی به شهادت خواهند رسید شیوه مناسب و غیر مستقیمی است که در این قطعه نمایشی از زبان دو شخص دیگر بازگو می شود که یکی از مناسب ترین روش ها برای معرفی شخصیت از زبان غیر است .معیار سنجش زیبایی شناسی در نزد نویسنده وجود عناصر نمایش است که در هر تعزیه نامه ای به فراخور آن مجلس وجود دارد. در اینجا فرضیه نخستین پژوهشگر انطباق مجالس بر اساس نسخة اصلی میر عزا و نسخ انطباقی: خور بیابانک، مرتضی هرندی، نسخه رجائی رفره ای، نسخة میر انجم، اراک، زیر سئوال می رود.زیرا نویسنده تنها برای یافتن عناصر درام نسخ تعزیه را تحلیل می کند. و مبحث انطباق نادیده گرفته می شود. در اینجا پرسشی در ذهن نویسنده نوشتار طرح می شود که آیا ما می توانیم، نسخ تعزیه که بر خواسته از آیین است با عناصر درام که زادگاه آن ( بوطیقا) است بسنجیم؟به عنوان مثال، به این تحلیل نویسندة کتاب حاضر توجه فرمایید:

<< شمر : السلام علیک یا ابا عبدالله
یابن فاطمه اهرا، حسین آقا
ای آنکه ماه از رخ ماهت منور است
ای شاه تشنه کام تو را روز آخر است
و .>>
در این رشته که به نوعی منولوگ نمایشی می ماند و از زبان شمر، ابراز می شود صناعات ادبی در حد زیبایی ویژگی ذوقی شاعران و سرایندگان را به انواع ادبی که به موشح معروف است پرداخته و با زیرکی و هوشیاری و تلطیف ادبی داد سخت می دهد و بر غنای ادبی نسخه های تعزیه می افزاید سرانجام در پایان همین مونولوگ است که نام میر عزا دبه عنوان مقتل نویس آورده می شود که او نیز، عزادار است وبر خلاف درام که اشخاص بازی بر اساس منش خود سخن می گویند در نسخ تعزیه مقتل نویس در جایگاه راوی حضور دارد، او مسیر داستان را تغییر می دهد. از زبان اشخاص سخن می گوید. او همواره ناپیداست اما گاه ناگهان وارد متن می شود. اما توانایی او تا اندازه ای است که مشیت پروردگار ایجاب می کند.

به ادامة گفتار شمر توجه فرمایید:

<< عباس شد قلم، زدم تیغ دست هایش را
در بحر موج خون علی اکبر شناور است
میر عزا سرشک ببار از غم حسین
کاین گریه در جهان از در و لعل برتر است>>
که روشن است این تک گویی نه زبان حال شمر که گفتاری است توسط میر عزا نگاشته شده است.
در این ابیات میر عزا ( مقتل نویس) ناگهان وارد متن می شود و به سوک شبیه (ص) می نشیند.
به همین جهت برخلاف پندار نویسنده کتاب این گفتار نمی تواند منولوگ باشد. زیرا منولوگ گفتاری است که از زبان اشخاص بازی بیان می شود. بنابراین عناصر تعزیه را نه با معنای ارسطویی بلکه با توجه به نسخ تعزیه باید تعریف کرد اما نویسندة محترم بدون عنایت به این مسئله اثر خود را مکتوب می کند.جدا از این نکته، حائز اهمیت - که نادیده گرفته می شود- کنکاش نویسنده تا جایی که از عناصر درام بهره می برد جای تقدیر است و می تواند برای خوانندگان سودمند باشد.

به برخی ازاین عبارا توجه فرمایید:

۱) فضاسازی:

سلطان قیس :

وزیرا بین عجایب لاله زاریست
زمین چون روی یوسف گلعذاریست
بهر سو لاله و سنبل هم آویز
بهر جا طوطی و قمری شکر ریز
بهر جانب ببین گل دسته دسته
نوخوان بلبلی هر سو نشسته
ولی گل های او پژمرده گشته
تو گویی گرد غم بر او نشسته

وزیر قیس:

بلی ای قیس خوش آب و هوایی است
ز لطف حق چه جای با صفایی است
ولی در حیرتم ای شاه با فرّ
چرا پژمرده گل هایش سراسر
اشعار فوق به زبانی تمثیلی از بیان و حالات گل ها، سوگواری شهیدان کربلا را زمینه سازی می کند که آلاله ها نیز، در غم و داغشان سوگوارند و چنین حیرتی زمینه ای برای تعجب و افسردگی هر چه بیشتر قیس و وزیر اوست و فضاسازی مناسب برای طرح فاجعه کربلا و شهادت امام و یارانش می باشد.

کاربرد دراماتیک:

پیراهن و تاکید و پرداختن به آن در این بخش بسیار حائز اهمیت است و زمینة بسیار خوبی را برای پیشبرد و نمایش فراهم می سازد امام پس از بحث و گفت وگو با اشقیاء به خیمه خویش باز می گردد و برای آنکه خواهرش زینب خبردار نشود سراغ این پیراهن را که در واقع به منزله کفن اوست می گیرد و از او می خواهد تا به طور پنهانی، آن را از فضّه کنیز بگیرد، اما کنجکاوی و پیگری زینب، ماجرا را آشکار می کند و بازی در خور توجهی در این بخش بر سر پوشیدن پیراهن صورت می گیرد و اینجا پیراهن کاربردی دراماتیک پیدا می کند

واژگان غیر فنی:

برخی از واژگانی که پژوهشگر محترم از آن برای تحلیل نسخه ها به کار می برد جعلی و غیر علمی است به این واژگان توجه فرمایید.

سوغات دراماتیک:

فاطمة صغرا دختر امام حسین(ع) ایستاده نامه و بسته ای با چند شاخه گل به دست دارد و منتظر قاصدی است که آن را برای پدر بفرستد که بسیار تراژدیک و نمایشی استو در ادامه می نویسد: گویی عرب قاصد از هواداران و محبان حسین(ع) است که ندای غریبی و بی کسی حسین را در کربلا به گوش جان شنیده است و اکنون قصد وصل او را دارد او نیز فطرتی پاک دارد که ندای تنهایی و مظلومیت حسین و زینب را شنیده است و قصد پیوستن به آن ها را دارد و نیز خود زمینه ای نمایشی برای پیوند فاطمه صغرا و فرستادن سوغات دراماتیک اوست که به زودی چنین گل هایی پژمرده خواهند شد.

۲) بُعد دراماتیک اشیاء:

و نیز اشیاء بعدی کاملاً دراماتیک پیدا می کنند زیرا هیچ کدام از اشیاء به دست صاحبانشان نمی رسد بلکه درست برعکس در موقعیت عکس آن یعنی شهادت و عزا به جای شادی و عروسی قرار می گیرند

۳) خواب دراماتیک:

خواب دراماتیکی امام حسین(ع) در این مجلس زمینه و فرصت کافی را برای عرض اندام مخالفان و لاف هاشان فراهم آورده و نویسنده در بخش هایی دیگر از کتاب، گفتار خود را تصحیح می کند:
در تمامی نسخه ها << خواب>> به عنوان عنصری نمایشی آمده است و در این بخش آن هم در بهبود کارزاری سترگ هم چون کربلا خواب قدری غیر طبیعی جلوه می کند اما حضور و کاربردی دراماتیک آن در صحنه بسیار جالب توجه است

به نمونه ای دیگر توجه فرمایید:

خواب در تعزیه نقشی دراماتیک ایفا می کند، در مجالس متعدد تعزیه خواب به اشکال مختلف حضوری انکار ناپذیر دارند. اگر چه پژوهشگرانی همچون خجسته کیا در کتاب خواب و پنداره اعتقاد دارند:
شبیه خوانی ایرانی جز خواب نیست. خواب هایی وابسته به نقش های تمثیلی و نشانه ها و نمادهای بسیار کهنه. قهرمان شبیه خوانی پیوسته در سفر بین خواب و جهان تخیل، بیخودی و هوشیاری و حتی مرگ و زندگی در حرکت اند از رویدادهایی سخن می گویند که در خواب دیده اند یا جهان پس از مرگ را شناخته اند و یا در بیداری از عالم غیب پدید آمده اند.نویسندة کتاب حاضر درباره انواع خواب در تعزیه نکاتی را بر می شمارد:<< اما خواب در تعزیه کاربردهای نمایشی خود را گاه به شکل گفت و گو و سؤال و جواب و گاه برای تغییر جهت در مسیر حرکت مشخص صورت می پذیرد.>>که نکات بسیار منطقی ,عقلانی است. وی همچنین برای اثبات گفتار خود به سخنرانی دکتر خاکی استناد می ورزد. نکته دیگر اینکه خواب مخصوص اولیاء و انبیاست و اشقیاء نمی توانند در تعزیه خواب ببینند مگر آنکه خواب آنان جنبه تشرفی داشته باشد.

۴) اوج دیالوگ نویسی نمایشی:

میر عزا در این بخش اوج دیالوگ نویسی نمایشی را به حد اعلا می رساند و حتی شکوه به فلک می کند.اوج دیالوگ نویسی نمایشی چه معنایی دارد؟ آیا مقصود از اوج، اوج ساختار درام است؟
آیا شکوه به فلک به معنای اوج دیالوگ نویسی نمایشی است؟

ویرایش :

برخی از ابیات که توسط اشخاص بیان می شود دچار نقصان است به بیانی روشن تر آن گفتار با منش اشخاص بازی مغایرت دارد به این ابیات توجه فرمایید.

حالا دیالوگ و مناظره زینب و امام حسین(ع) شنیدنی است.


زینب:

ای برادر کوفیان بی حیا
ریختند از سرکین و غضب
شمر ملعون از سر کین و غضب
ای برادر جان تو را کرده طلب
صبر کن تو خواهر الم پرور
ستاره تو بپوشم ای خواهر
مرکب و اسلحه، ریاح مرا
زینبم تو زود آور ذوالجناح مرا


ابیات صبر کن تو خواهر الم پرور ستاره تو بپوشم ای خواهرمرکب و اسلحه، ریاح مرا زینبم تو زود آور ذوالجناح مرا>>که در ادامه گفتار حضرت زینب (ص) آمده است. در حقیقت می بایست از زبان امام (ع) بیان شود.

به ادامه همین نوشتار توجه فرمایید.


زینب:

ای برادر کنیزی ات کردم
ذوالجناح از برایت آوردم


این گفتار نیز تأکیدی است که ابیات صبر کن تو خواهر و . در حقیقت از زبان امام (ع) آمده است. در غیر این صورت بیان این گفتار از زبان حضرت زینب فاقد معناست. اما به علت خطای نگارنده این گفتار در ادامه گفتار زینب بیان می شود.

به مثال دیگر توجه فرمایید:


امام:

مرا باشد زمان واپسین در خیمه رو خواهر
پس از یاران مرا کی زندگی آید به آخر
یادگار مادرم ای فضّه گریان بیا
بیا ای ستمکش زینبم یک لحظه پنهان بیا
شوم آقا به قربان تو فضه
فدای چشم گریان تو فضه


اما در صفحه بعدی این عبارات به شکل دیگر درج شده است.


امام:

یادگار مادرم ای فضة گریان بیا
بیا از ستمکش زینبم یک لحظه پنهان بیا
فضه: شود آقا به قربان تو فضه
فدای چشم گریان تو فضه


که بر اساس منطق گفتار روشن است شکل دوم با حقیقت نزدیک تر است.در این نمونه ها چنانکه مشاهده می فرمایید نقطة آغار و پایان گفتار روشن نیست و گفتار نیمه تمام رها می شود، گاهی شخصیت ها ناخواسته گفتار شخصیت دیگر را بیان می کند. که این امر بیانگر شعف تألیف است در صورتی که به سادگی با آوردن دو نقطه(:) و درج نام شخصیت این کاستی قابل جبران بود پژوهشگر حتی می توانست بدون دخالت در متن و از طریق افزودن پانویس و. این نکات را به خواننده یادآور شود. اما متأسفانه پژوهشگر محترم به آن توجه نمی کند.تنها در مقدمة کتاب به قلم دکتر عنایت الله شهیدی نکتة حائز اهمیتی درج شده است که به آن می پردازیم.<< نسخه های این تعزیه، متعددند و به سبب رونویسی ها و اجراهای مکرر آن غالبا آشفته و مغلوط اند و به اصلاح و ویرایش نیاز دارند.>> اما مؤلف محترم پژوهش نه تنها به ویرایش نمی پردازد بلکه حتی به خطاهای نسخ نیز اشاره نمی کند.

{ وامّا تعزیه وتعزیه خوانی در روستای اندرپا }

شرح مختصری از کتاب دکترشهیدی پیرامون یکی ازقدیمی‌ترین تعزیه‌ ها { مجلس ظهر عاشورا }

تعزیه ,خواب ,گفتار ,کتاب ,نمایشی ,توجه ,توجه فرمایید ,نویسی نمایشی ,دیالوگ نویسی ,امام حسین ,مقتل نویس ,دیالوگ نویسی نمایشی ,خور، مرتضی هرندی
مشخصات
آخرین جستجو ها